داستان کلاسیک ها

داستان های پربازدید


⚬ خاطرات کهنه‌سوار: قصه‌ی شورلت بل ایر 1957
⚬ خاطرات دوباره بیدار شده: فورد موستانگ 1968
⚬ سایه‌های گذشته در کادیلاک الدورادو 1976
⚬ آخرین سفر با پیکان جوانان 1355
⚬ طلوع خاطرات با پژو 504 مدل 1974
⚬ جاده‌های پاییزی با بنز 280SE مدل 1980
⚬ خاطره بازی در جاده با بیوک اسکای لارک 1972
⚬ سفر بی‌پایان با نیسان پاترول 1984
⚬ BMW E30 M3
⚬ شورولت ایمپالا

خاطرات دوباره بیدار شده: فورد موستانگ 1968

آمار بازدید: 14 نفر

در یک جاده‌ی خلوت بیرون از شهر، فورد موستانگ 1968 قرمز رنگی به آرامی ایستاده بود؛ ماشین قدیمی، با چهره‌ای سرکش و خطوط عضلانی‌اش، منتظر بود تا دوباره به جاده زده شود. مالک آن، آرش، مردی است که با این موستانگ خاطرات زیادی دارد؛ داستان‌های جوانی، ماجراجویی‌ها و شب‌های بی‌پایانی که پشت فرمان آن گذرانده است. 

آرش همیشه می‌گوید: «این موستانگ بیش از یک ماشین است؛ برای من یک همراه است که سال‌ها در کنارم بوده و هیچ‌وقت خیانت نکرده.» او عاشق سرعت و قدرت این خودرو است و می‌گوید که هر بار که پایش را روی پدال گاز می‌گذارد، انگار آزادتر از هر زمان دیگری می‌شود. 

جاده‌ها زیر چرخ‌های سنگین موستانگ می‌لغزند و باد از کنار گوش‌هایش عبور می‌کند؛ حس آزادی مطلق. روزی که آرش این ماشین را خرید، تقریباً در شرایطی بود که همه ناامید شده بودند. موستانگ دچار زنگ‌زدگی شده بود و نیاز به تعمیرات جدی داشت، اما آرش با اطمینان گفت: «این ماشین لایق فرصتی دوباره است.» ماه‌ها وقت و عشق برای بازسازی‌اش صرف کرد، قطعات کمیاب را از مغازه‌های خاص و حتی از دوستانش در شهرهای دیگر تهیه کرد، و بالاخره موستانگ را به روزهای شکوه‌اش بازگرداند. حالا، وقتی آرش هر آخر هفته از شهر بیرون می‌زند و به سمت جاده‌های باز می‌رود، موستانگش همچون اسبی وحشی غرش می‌کند. 

برای آرش، این ماشین نماد تمام آزادی‌ها و ماجراجویی‌هایی است که او همیشه به دنبالش بوده است. هیچ چیز به اندازه‌ی گذر از جاده‌های باز و خالی در کنار این ماشین، حس زنده‌بودن را در او بیدار نمی‌کند.

مهدی عبدی